کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

آئینه

شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹ 1:20

دل و دین و حریم و ناز و عشوه
به دل خنجر زدی، خنجر کرشمه
تو را آئینه دیدم جان گندم
که سیرت صورت و صورت چو چشمه

***
نمازم در میستان تو مِی شد
سراسر طاعتم خلواره طی شد
بیابم آفتاب مهربانی
که آئینم همی یکباره غی شد

هفدهم شهریور 89، تهران

 

 

 

حسینی پارسا

یاد و داد ، داد و یاد!

سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ 2:55

۱-

دلم خروار ها* فریاد دارد
و از بی کس ترین ها "داد" دارد!
"دروغش" آنقدر قامت شکن بود
که تا روز قیامت "یاد" دارد!

----------------------------------------

۲-

دلم خروار ها* فریاد دارد
و از بی کس ترین ها "یاد" دارد...
"که دردش" آنقدر قامت شکن بود
که تا روز قیامت "داد" دارد!

پ ن:
*خروار ها: اوقار بار خر ها!
*اوقار: جمع وقر، بارهای گران خروارها خربارها.


حسینی پارسا

آه اى همسايه!

یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۹ 4:55
آه اى همسايه!
من دلم بى تاب است...
حجله ام بى رنگ و
غصه ام مهتاب است...

آه اى همسایه
من چرا انسانم؟
او چرا مى ميرد؟
من چرا مى مانم...

آسمان بى تاب است
غصه ام مهتاب است
ابر ها مى بارند
و خدا در خواب است...

آه اى همسايه
من عروس آهم!
و اگر نورى هست
پس چرا گمراهم؟

روزها بى تاثير
خواب ها بى تعبير...
شب برايم رنج و
سالها بى تغيير...

کوله بارم سنگیست
در دلم آهنگی است
قلبهاي سنگى!
حیله ی بی رنگیست...

شکوه دارم از خویش
عاصی ام بیش از پیش...
عمر جامت سر شد
ای دل پر تشویش...

 تهران، هفتم شهریور ۱۳۸۹

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: