فکر ایام گذشته برای چون منی که روزگاران گذشته اش را صرف آرمانهایی کرده که شاید حالا، شاید همان موقعه ها هم کسی برایش تره هم خورد نمی کرده است، فکریست همراه با نوعی خاطرات غمین و دردناک و شیرین... شاید چیزی شبیه به احساس خارش...
امروز جایی بودم که در آن دوستان مشترکی هم بودند... بودند و انگار که برخی شان فقط آمده بودند که باشند...
ای داد بیداد از روزگار گذار و گذر... روزگاری که فراز و نشیب هایش به انگار زلزله ای چند ریشتری روی سکه ی آدم ها را جفت جفت، تغییر میدهد...
آدم می ماند و روبرویی متفاوت، آدم می ماند و گذشته ای که از قضای روزگار نمی شود کاریش کرد و این می شود دمب خروسی که بـــــــــد قوقولی قوقو می کند!
ای کاش می شد پلی پیدا کرد به روزگاری نو... روزگاری برای ره یافتن به دیاری روشن... دیاری بی خروس!
سالروز آغاز امامت حضرت امیر مومنان علی (ع) بر شما عزیزان مبارک، گوارای وجود...
یاعلی