کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

آهاي... كسي اون بيرون هست؟

گير كردم تو پيله اي كه آگاهانه تنديم! دلم داره مي تركه... ديروز قيصر و امروز مادر....

آهاي... يكي نيست... تا ببينه ،‌ تا بفهمه... هر چند اونچه شما مي بيني پيله اي زيباست و آنچه من ، حالا ، مي بينم... ژرفاي تاريكي...

سر ظبط "بي شيله پيله" بودم ، امروز ، كه بابام زنگ زد و گفت بي بي م مرد...

ديروز قيصر و امروز مادر بزرگ...

آهاي... كسي اون بيرون نيست!

التماس دعا

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: