کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

از آتش گرفتن بچه های کوچکمان در مدرسه ی روستای شین آذربایجان خودمان تا به رگبار بستن آنها در مدرسه ی «سیندی هوک» ایالت «کانتیکِت» آمریکا...




فرشته های کوچک که آزارشان به کسی نمی رسد،  آن ها توانایی این را ندارند که کسی را بیازارند، اما حتا با باور کردن پلیدی های دیوهای سیاه که در قصه های دوران کودکی مان تا می توانستند پلیدی می کردند هم نمی شود درک کرد که چرا دیو های سیاه فرشته های کوچک را می کشند...

برچسب‌ها: شین آباد , سیندی هوک , دیوهای سیاه , فرشته های کوچک
حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: