کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

بی بی که رفت...

شنبه ۸ خرداد ۱۳۸۹ 1:30

بی بی که رفت، خانه ی پدری هم خراب شد...

آقا:

 ماند و خانه ای جدید! که دیگر بوی زندگی نمی دهد:

شیرینی خاطره را تنها در سالهایی می چشم که کودک بودم!

وای که چه شبهایی گذشت:

شیرین و واقعی...

کاش می رفتم و پرواز:

می کردم...

 

 

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: