کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

یا جده ی سادات...

دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸ 2:27
- نذر گندم...

- پابوسی آقایی که اون مرد ساده ی لُر ، با زبونی بی پیرایش ، خطابش می کرد ، یا اموم رضا! تو که مِیای ضامن یه آهو دِ مینِ بیابن مِری ، فک نِمُونُم که بخوی ضامن مُو نِری! ...

- حالا هم که قصد قربت و چله ی پابوسی آقا و جمکران...

یک طرف...

یک طرف هم  ، همه ی ارادتی که به رضایت خدا ، توی این دل کوچک موج می زنه...

نشم مثال رطب خورده ای که منع رطب کرده!

یا مولا...

انت الکبیر و انا الصغیر...

و هل یرحم الصغیر الا الکبیر ...

 

فایل صوتی توسل: (محصول رادیو جوان)

 

دانلود با حجم ۷۲۴ کیلو بایت (کلیک)

لطفن پس از کلیک بر روی علامت پخش مدتی صبر کنید تا فایل صوتی لود و اجرا شود ، این فرایند بسته به سرعت اینترنت شما ممکن است ۳۰ ثانیه یا بیشتر طول بکشد.

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: