کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

آه... ، پس چرا اینطور!؟

جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸ 7:14

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود

 و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

چه سرنوشـت غم‌انگيزي... ، كه كرم كوچك ابريشم

تمام عمر ، قفــس مي‌بافـت! ولي به فكر پريدن بود...

 

منم و هزار توئی از تردید ها...

محتوای این پست را ، دوباره ، در آینده منتشر خواهم کرد!

یا علی

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: