امروز هنگام اجرای مراسم آزادی ۶۷ نوجوان محبوس در کانون اصلاح و تربیت ، خطاب به آقای دکتر الهام ، یار غار دولت نهم و مردی که بخاطر تعدد مسئولیت هایش زبانزد است عرض کردم: در ایرانی که خوزستان و خرمشهر دارد با آن مردمان ، مشهد الرضا دارد با آن موهبت ، مفهومی دارد به قدر معنای همدان و طهران... و حالا هم دیگر انرژی هسته ای دارد ، نماینده اش در فضا و در مدار زمین جهان را رصد می کند! ، چرا برخی از نوجوانان مستعدش باید در جائی به نام کانون اصلاح و تربیت و بنا به جرم و بزه ای تعجب برانگیز ، محبوس باشند؟!
آخر قبلش آقای ساری خاطره ای را گفت از نوجوانی در فلان شهر که فیش حج عمره اش را به ستاد دیه هدیه کرده بود و به دنبال او دانش آموزی دیگر در شهری دیگر ، چهار و نیم میلیون تومان وام گرفته بود و با آن سه زندانی را آزاد کرده بود!
گفتم: وارثین آیدات چشم انداز ۲۰ ساله ی انقلاب کیستند؟ مگر نه همین نوجوانانی که ۲۰ سال دیگر ۳۰ - ۴۰ ساله می شوند؟
گفتم آقای سخنگو: چرا در ایران سربلند ما "نوجوان" هویت ندارد و "هویت نوجوان" واژه ای غریبه است؟
گفتم: من نگرانم برای این ۶۷ نفری که خانه ای گرم مثل کانون را از دست می دهند! و معلوم نیست چه در انتظار روزهای آزادی آنهاست...
گفتم: اجتماع آینده ی ما را چه کسانی خواهند چرخاند؟!
آمدند پشت تریبون و خطاب به حاظرین گفتند: به قول ایشان (اشاره کرد) ، "هويت نوجوان" را ديدن يعني فردا را ديدن...
۲ - ۳ ساعتی بعد یکی از خبرگزاری های معروف از قول دکتر الهام نوشت: به قول رييسجمهور هويت نوجوان را ديدن يعني فردا را ديدن !!
در گوشه ای از سالن ، یک نوجوان قتلی ،دکتر الهام را در آغوش کشیده بود و می گریست... و نمی دانم شاید الهام هم بغض کرده بود...
من حالا خوشحالم ، که سخنگوی دولت نهم ، واژه ی "هویت نوجوان" و جمله ی "هويت نوجوان را ديدن يعني فردا را ديدن" را به زبان جاری کرد...
این یک موفقیت است!