از گوشه و کنار شهرداری پچ پچ ها حکایت از انتقال مجدد مکان مرکز نوجوانان تهران می کند! به کجا؟ شاید به نا کجا! البته این انتقال از آن حیث مهم است که حاصله ی تلاش های شبانه روزی! آقای طوفانی ، مدیر کوشا و پرتحرک آن مرکز ، تلقی می شود ، خواستم به ایشان از این طریق تبریک بگم و البته به معاونین دوست داشتنی شان که خب به حق ، خودم را بخاطر آن قدر تاثیری که در نصبشان داشتم ، نخواهم بخشید...
خواستم از این طریق به آقای دکتر سرسنگی هم ، تبریک بگم ، بخاطر پشتیبانی های موثرشان از تلاش های آقای طوفانی و همکارانش! که الحق اگر ایشان نبودند ، هرگز تلاش دوستان مجموعه ی نوجوان به حذف تدریجی آن مرکز نمی انجامید... و البته تک تک معاونین سازمان فرهنگی نیز از این تبریک بی نصیب نخواهند بود ، چرا که حداقل سکوت آن عزیزان در تلاش های آقای طوفانی بی تاثیر نبوده است...
اما یک تبریک ویژه هم برای آقای نوریان دارم! واقعن برای کسی که " ایده ی برنامه ریزی برای وارثین چشم انداز بیست ساله" را در سر می پروراند ، این همه تلاش در سازمان تحت مدیریتش ، در راستای تعطیلی تنها مرکز فرهنگی هنری وارثان چشم انداز نظام ، نمی تواند موفقیت تلقی نشود ، تبریک... تبریک...
اما شادباش اصلی را باید تقدیم آقای قالیباف کرد ، که درنهایت شعار "تلاش جهادی اش" به بار نشسته است و این هم گل سرسبدش!
گر چه که دوستان عزیز و با غیرتم در مجموعه ی نوجوان ، حالا دارند به ریش این حقیر و مجموعه ی تلاش های مسعود شریفی و تیمش ، قاه قاه می خندند ، اما این همه تلاش ، بی تردید بی اجر نخواهد ماند! دیر نیست که هر کس مزد تلاش هایش را دریافت کند...
البته برای کسی که خواب است ، اتاق ۴۲ هکتاری یا ۱۰ متری چه فرقی می کند؟! ، همان بهتر که برود ، بشود ناکجا آباد!
یادم است وقتی به پارک رازی می رفتیم تا مبدل به مرکز نوجوانان تهران شود ، قرار بود آنجا " شهر نوجوانان" باشد...
دوستان عزیز ، اجرکم عندالله!