کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

این بدعت عجیب...

دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ 16:36

 

چندان سخت نیست! می توان حدس زد ، اینان ، وقتی دستشان به جایی بند شد ، چه بلائی! سر قاتلان هم بازی اشان خواهند آورد...

یاد آقا مهدی افتادم ، که جنگ ایران و عراق را ، فرصتی برای تحقق دستور امیر مومنان علی(ع) در باب حکایت آن زن یهودیه ی میان بازار شام ، می دانست...

گونه هایم ، مشق ِ مشتاقی کنید... ، تا که جان پیداست... ، بی تابی کنید

هجر جانان ، رو به پایان می رود ، این خزان ، همچون بهاران می شود...

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: