کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

گریستنی برای فردا16

شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵ 19:35
لذت برگشتن...

همیشه هرگاه که بازگشتم لذت داشت و شاید این همان باشد که مرا به بازگشت دعوت می کند. و من حالا دارم بر میگردم. شاید این یک بازگشت ساده باشد اما برای آنی که حتی در برگشتن هم دلش تنگ است این یکی از یگانه هاست.

از آتن به طرف مرز ترکیه راه افتادم و به خاک ترکیه وارد شدم . حالا که مینویسم در آنکارا هستم و فردا به خاک ایران بر میگردم.

 

آنکارا - ترکیه

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: