کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

وقتی که سکوت خونی می شود...

پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۷ 16:42
سکوت ، خون ، خون ، سکوت ...

و بیرقی سرخ... حالا مدتهاست ، برافراشته از نشانه است... به نشانه ی مظلومیتی تاریخی...

تاریخ تکرار می شود؟

اگر ، شناخت من ، از درد حسین (ع) ، غم آب و تشنگی نبود...

امروز ، غزه ، کربلا نبود...

مجموعه عکس از غزه (کلیک)

چاره ای جز سنگ نیست ، صهیونیست را با سنگ بزن (کلیک)

الهم عجل لولیک الفرج

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: