کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

امشب دل ما ستاره ای کم یاب است!

پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶ 10:35
امشب دل ما ستاره ای کم یاب است!
آئینه ی دل جدا از اهل خواب است
امشب نظرم به آسمانی آبی ست...
تاریک نهی هوای دل مهتابیست

ای روز که بر ما نفسی بخشیدی
ای جان که بر این دل جرسی پاشیدی!

ما مرده بدیم زنده کردیمان تو...
شوریده بدیم گنه ستاندیمان تو...
آذوقه به اعماق زمین می بردیم
راه شفق از نهان نشاندیمان تو...

تو محشری و بشر زنو نان گیرد
حرمان نکند که عاقبت آن گیرد

امشب دل ما هوای انسان دارد
ره باز ولی سرمه به ایمان دارد...

از مهر تو دلها همه همراز شدند
گهواره ی انفاس چو دمساز شدند

ما شیعه ی آفاق تو را داد زدیم
افسار بریدیم و فریاد زدیم

این سر تو بدان دشنه و این گردن ما
سر را ببریدی ، ببین پیکر ما

چون آتش عشقت به تنم افکندی
دانم به هر آن جا که روم پابندی

امشب غزلم زمزم صد ساله شده است
از عشق حضر کرده و گهواره شده است

6-3-2008   تهران

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: