چرا دلم نکند تب!؟ زمان ، زمان عجیبی ست!
نفس نمانده به کامم ، هوا هوای غریبی ست!
چه رسم عاشقی است این انتظار مجازی!
تعارفات زبانی ، حساب های ریاضی!
چرا دلم نزند لک!؟ سایه ها که دو رنگند!
عشق ها که دروغین ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق های نه مشتاق ، قلب ها همه بیمار!
چرا دلم نکند تب؟
زمانه خانه ی جنگ است!
ماندنم ننگ است...
نشان ، نشانه ی گندم ، بیا دلم تنگ است...
تهران ، ششم آپریل ۲۰۰۸ ، پارسا
فردا آدینه است ، التماس دعا