کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

سلیقه!

پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶ 9:8

تا کور شود هر آن که نتواند دید!؟

باید از سلیقه هامون چشم پوشی کنیم! وقتی بنیان تغییرات اساسی هم بر مبنای سلیقه ی حرضات والاها استواره!  تا کور شود هر انکه نتواند دید؟!  البته پاسخ دهن پرکنی یه! ولی فرقش اینه که خاموشی این دهان نه بخاطر تو دهنی خوردنه! بلکه از سرکوفت خوردن ، نه... ببخشید سرکوب شدنه!... به معنای واقعی کلمه ، سرمنشع گرفته و این مغز بوده که از فرط نگرانی و گوشه گیری و یا حتی گاهی هم ترس و پاره اوقاتی هم حیا! فرمان سکوتی تلخ رو به دهان و زبان و بیان و حتی قلم! صادر کرده... به طوری که این اقدام بنیان هر مکانیزمی رو از کالبد می ترکونه!  سادش می شه اینکه: " کوچیک شدم... خیلی کوچیک شدم... " و این تازه ابتدای رشد جوانه ای یه... که توو یه چشم بر هم زدن می شه باوباب و همه چی تمومه! پایانی تلخ... برای حتی ۵۰ سال تلاش خالصانه....  که چی؟ که سلیقه حرضات! درون تهی یه والا ، اینطوریه!

می گه: اونی که از درون قرص باشه! توپم تکونش نمی ده! اما هر خلقی روزنه ای برای نفوذ داره ، آهن ذوب می شه و سنگ می شکنه!  آدم و احساس و عقل دیگه پیشکش...

باید به قول اون بنده ی خدا ، برای روزنامه پیام تسلیتی بفرستیم... یا اینکه چه می دونم! یا اینکه هیچی...  "بت می گم ساکت...  -برو گمشو...  من گم شم؟ حالا حالیت می کنم!  -هوم... هوم.... او... خس خسس .... 

.............................................................

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: