کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

جان در این گام و هماره نیک تر باید بسوخت!

خلیج نیلگون همیشه فارس! جائی که تنها با دیدنش معنای اسمش رو می شه فهمید...

از شرق رنگی و از غرب رنگی دیگر! از جنوب رنگی و از شمال رنگی دیگر و نهایت! از هر سو رنگی که فقط یه بار ساخته می شه و اما دل می بره ازت تا دل در گرو جاودانی نامی بزاری که باید بزاری...

ناتوانی زبان! که حالا تهی بودن نثر رو به رخم می کشه... حالا می فهمم ، پیش از این هم فهمیده بودم ، اعتراف می کنم گاهی آدمی در برابر شکوه...  فقط کرنش ازش بر میاد و بس...

 

التماس دعا ، قشم ، خلیج فارس

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: