گاهی اوقات از فرط ناچیزیه درون...
دیروز تصویری آزارم داد... از خونه ی دوستی که دیشبش مهمونش بودم بیرون اومدم... دیدم یه گربه سعی می کنه که خودشو به زور از بلوار ۱۰ ، ۱۵ سانتی کنار کوچه بالا بکشه. عجیب بود! اینکه واسه یه گربه زحمتی نداشت! نزدیک شدم ، حیوونی با دیدن من انگاری که ترسیده باشه سعی به فرار کرد ، به زور خودشو کشوند زیر ماشینی که اونجا پارک بود! دقت که کردم دیدم زبون بسته روی دو دستاش خودشو می کشه و هر دو پاش بی حس روی زمین کشیده میشن! گویا که ماشینی از روی هر دو پاش رد شده بود و پاهای حیوون رو له کرده بود... نمی دونستم باید چه کار کنم! یعنی کاری از دستم بر نمی اومد و چیزی که بیشتر آزارم می داد فرار اون حیوون بود... انگاری که قراره منم یه همچین بلایی سرش بیارم...
نتونستم کاری کنم! دوستم که بعد از من بیرون اومد رو صدا کردم و اون بنده ی خدا هم فقط تونست که حالش گرفته بشه...
فردا آدینه است ، التماس دعا