بيا واسه دل هم قش نکنیم!
این همه ریسه و روسه و قش و ضعف! واسه دلهایی که تو بوران آفت ، يادشون مي ره كه كي بودن! چه معني داره اصلا آدما اونچه رو كه نبايد ، بپذيرن؟ يا اينكه وانمود كنن كه پذيرفتند يا اينكه سكوت كنن ، واسه خاطر اينكه نمي خوان بگن"نه"!
خوب عزيز دل برادر يه هويي بگو نه و خودتو خلاص! چرا ديگه اينهمه قر و قموش و چه مي دونم اين حرفا!؟
دست بردار... بگو يه باره چته و تكليف روشن! هم خودت راحت مي شي و ديگه دست و پا بي دست وپا ، گرچه كسي كه دست و پا نزنه آدم نيست! و هم اينكه دعواي دل دردت تمومه و خدا هم بعيد كه ناراضي باشه!
اينا كه گفتم همش درد مصلحت بود و درويشيش به كنار و تكليف يا وحي قاطع نيست كه همينطوري باشي اما اگه قرار درويش بشي هم خوب ، بشو... اما نه يه لنگ يه پا در هوا...
درويشي هم واسه خودش چار چوبي داره محكم و عقيدي...
التماس دعا